|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
|
||||||||||||||||||||||
Total search result: 11 (1337 milliseconds) | ارسال یک معنی جدید |
||
Menu |
Deutsch | Persisch | Menu |
---|---|---|---|
ich auch ! U | من هم همینطور ! | ||
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
|||
Search result with all words | |||
Gleichfalls. | برای تو هم همینطور. | ||
Die Parkplatzsuche gestaltet sich immer schwieriger. U | جا پارک پیدا کردن همینطور سخت تر می شود. | ||
Ich mag keinen Kaffee. - Ich auch nicht. U | من قهوه دوست ندارم. - من هم همینطور. | ||
das bricht nicht ab <idiom> U | همینطور ادامه دارد [موضوعی] | ||
wie auch schon bisher U | همینطور که در گذشته هم اینطور بوده | ||
statt wie bisher ... U | بجای اینکه همینطور که تا به حال بوده .... | ||
Ihre Blicke trafen sich. U | آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم] | ||
Dachte ich mir. U | منم همینطور فکر کردم. | ||
Kurt [Kurzform von Konrad] | کورت [نام و همینطور نام خانوادگی آلمانی] | ||
wie zuvor vereinbart <adv.> U | همینطور که قبلا موافقت شد | ||
Partial phrase not found. |
Recent search history | Forum search | ||||
|
|||||
|